کیک تولد خمیری هنر دست دیانا جونم
قربون دختر هنرمندم برم ....
ژست عکاسی
گلدونه عزیز دردونه در حال ژست گرفتن برای عکاسی ....
قربونت اون ژست گرفتنات بره مامان ...
البته عکاسمون خاله عزیزش بوده ...
دیانا جونم به مهدکودک میرود
از اونجائیکه گل دخترمون خیلی علاقه به بازی و بچه ها داره تصمیم گرفتیم که در مهد کودک ثبت نامش کنیم و بعد از کلی گشتن مهد کودک های اطراف مهد کودک هدهد برگزیده شد چون نمی خواستیم هر روز هفته رو به مهد و قرار شد فقط 3 روز در هفته به مهدکودک بره و بتونه هم بازی کنه و هم یه سری مطالب خوب یاد بگیره برای همین بعد از ماه مبارک رمضان در تاریخ 95/4/19 دیانا خانم به مهد رفت و هر روزی که از مهد برمی گرده واقعا لذت برده و کلی شاد و شنگول و البته به خاط بازی زیاد کمی خسته ...
ماشین بازی دیانا گلی در روز دختر
دختر عزیزتر از جانم روزت مبارک
دیانا جونم وقتی کوچولوتر بود خیلی این ماشینش رو که مامان جونش براش خریده بود دوست داشتی ولی یه دفعه که سوار شده بودی بابایی که با کنترل شما رو حرکت میداد خیلی با شتاب این کار را انجام داد و شما خیلی ترسیدی و از اون روز دیگه سوار ماشینت نمی شدی ولی ...
بعد از اینکه تو شهربازی سوار ماشین شدی ترست کمی از بین رفت و برای اولین بار هفته پیش تو پارکینگ خونه سوار شدی و بابایی با کنترل ماشینت را حرکت میداد و کلی کیف کردی و آخر هفته قبل تو پارک خودت حسابی گاز میدادی و کلی ویراج دادی و لذت بردی خداروشکر میکنم که ترست از بین رفت و تونستی اینهمه خوش بگذرونی ...